در هر سنی بنا به موقعیتهایی که کودک با آن روبرو میشود و به دلیل آشنایی با محیط و افراد جدید یک سری ترسها را تجربه میکند که طبیعی هستند و جای نگرانی چندانی ندارد. در زیر به چند نمونه از ترسهای طبیعی کودکی اشاره میشود:
۲ تا ۵ سال: در این سنین کودک از صداهای بلند، غریبهها، جدایی از والدین و اشیاء بزرگ میترسد.
۳ تا ۶ سال: در این سنین بیشترین ترس کودک از چیزهای خیالی مثل غول، هیولا، تاریکی، لولو و صداهای ناشناس است.
۷ تا ۱۶ سال: در این سنین ترسهای کودک واقعیتر شدهاند. ترسهایی مثل زخم و جراحی، بیماری، مدرسه، مرگ، موقعیتهای طبیعی.
ولی نکته قابل توجه این است که اگر ترسهای کودک با سن و شرایط رشدیاش مطابقت نداشته باشد، غیر طبیعی تلقی میشود. در این بین واکنش والدین در صورت بروز ترسهای طبیعی و غیرطبیعی کودکشان، باید درست باشد و جوری نباشد که کودک از بروز ترس خود پشیمان و سرخورده شود. در زیر به چند واکنش مهم والدین در برخورد با ترس کودکان، اشاره میکنیم.
۱- پذیرش ترس کودک
اول قدم در واجهه با ترس کودک این است که آن ترس را بپذیرید و سعی نکنید با انکار، کودکتان را از خود برانید. وقتی کودک از چیزی که ترسیده به شما پناه میآورد، نباید با غفلت و حتی مسخره کردن احساس امنیتی که وجودش از شما دارد را بگیرید.
کودک باید این امکان را داشته باشد که درباره شرایطی که موجب ترس او میشود، تامل و بررسی کند تا بتواند به کمک اطرافیان خود شیوههای مقابله با آن ترس را فرا بگیرد. وقتی کودکی درباره حادثهای صحبت میکند، خوب است به جای توجه به واقعه و اظهار نظر درباره آن به احساساتی که کودک نسبت به آن رویداد ابراز میدارد، توجه کنید.
۲- تایید کردن او
ترس فرزندتان را تائید کنید، ولی در ترسیدن با او مشارکت نکنید و به آن ترس دامن نزنید.
برای مثال وقتی کودک در مورد ترسیدنش از هیولایی که در اتاقش است برای شما میگوید، میتوانید به کودکتان بگویید: «میدانم که از هیولای زیر تختخوابت ترسیدهای، ولی بیا با هم زیر تخت را نگاه کنیم و مطمئن شویم که هیولایی زیر تخت نیست.» این شیوه خوبی است که میتوانید برای تائید ترس کودک به کار بندید.
همچنین گاهی اوقات میتوان به کودک یاد داد که با گفتن عباراتی مثل «ای هیولا! بیا بیرون. من از تو قویترم و میخواهم تو را از بین ببرم.»، «ای هیولا بیا بیرون تا حسابت رو برسیم!» سعی کند بر ترسش پیروز شود و هیولای خیالی را از بین ببرد. حتی این روش میتواند به اعتماد به نفس کودک هم کمک کند و متوجه شود که خودش از شرایطش قویتر است و تا حدودی میتواند اوضاع را کنترل کند.
۳ -در آغوش کشیدن و صحبت کردن با کودک ترسیده
زمانی که فرزندتان ترسیده است او را در آغوش بگیرید و اجازه دهید که از تماس فیزیکی با بدن شما و حمایتی که از این طریق کسب میکند، احساس آرامش نماید و این را به او ثابت کنید که در هر شرایطی کنارش هستید و از او حمایت میکنید. بدون اینکه او را سرزنش کنید یا پسش بزنید.
با فرزند خود درباره ترسهایش صحبت کنید و با بررسی روشهای مختلف رویارویی با ترس، درصدد کمک به او برآیید تا رفته رفته بتواند احساس ترس و وحشت خود را تحت کنترل درآورد.
در اغلب موارد با شناخت دقیق علت ترس کودک میتوان بر آن غلبه کرد. برای مثال اگر فرزند شما از بلندی میترسد، میتوان با گفتن جملاتی نظیر «لزومی ندارد نگران باشی، ما هیچوقت به مکانهای بلند نخواهیم رفت»، به او اطمینان دهید که علتی برای ترس و وحشت وجود ندارد. بیشتر کودکانی که ترس بر آنها غلبه کرده است، میخواهند مدام درباره آن حرف بزنند.
پس با فراهم کردن بستری مناسب، به او این امکان را دهید تا در مورد ترسهایش با شما صحبت کند.
۴ -پرت کردن حواس کودک از ترسی که دارد
برخی مواقع نیاز است که موقعیتهایی که کودک در آن میترسد را شناسایی کنیم و همیشه قبل از اینکه کودک با آن موقعیت روبرو شود، سرش را با چیزی گرم کنیم.
«بازی کردن» یکی از مواردیست که میتوان در موقعیتهای استرسزا یا جاهایی که کودک در آن میترسد، از این شگرد استفاده کرد تا کودک حواسش از ترسی که دارد پرت شود و به چیزی توجه کند که به آن علاقه دارد. این کار یک جور شرطی سازی هم برای او میشود.
تا رفته رفته کودک در مکانهایی که قبلا از آن میترسید، یک تداعی ذهنی خوب داشته باشد
همچنین در برخی اوقات کودک از یک سری شخصیتها میترسد. مثلا از پلیس یا دکتر. شما میتوانید در خانه با بازی کردن و رفتن در نقش پلیس یا دکتر، او را مطمئن کنید که چنین افرادی ترس ندارند.