حضرتزهرا(س) الگویی برای تمام دورانها
19 بهمن 97 - 14:00
گیلان آنلاین: حضرت فاطمهزهرا(س) بزرگزنان عالم است که خداوند در مدح ایشان به رسول خدا فرمود اگر فاطمه(س) نبود تو و علی(ع) و حتی دنیا را نمیآفریدم.
گیلان آنلاین: زمانی که از الگو و اسوه برای زندگی سخن گفته میشود، ذهن بسیاری از ما به سمت کسانی میرود که قرنها پیش زندگی کرده و امروز به ظاهر دست ما از دامان آنها کوتاه است. برخی ممکن است انتقاد کنند زندگی آنها متعلق به گذشته بوده و با پیشرفتهای تکنولوژیکی که انسان امروز داشته، نمیتوان برای زندگی امروز به آنها مراجعه کرد اما موضوع این است که نکاتی که از زندگی این بزرگواران به ما رسیده، آنقدر جامع و کامل است که عقل انسان امروز هم نمیتواند آنها را رد کند. ایام شهادت حضرت صدیقه کبری، حضرت فاطمهزهرا(س) بزرگزنان عالم است که خداوند در مدح ایشان به رسول خدا فرمود اگر فاطمه(س) نبود تو و علی(ع) و حتی دنیا را نمیآفریدم. به سراغ سیدحسین مومنی رفتهایم تا ایشان به ما بگوید که در جامعه امروزی ما چرا میتوان حضرت فاطمهزهرا(س) را بهعنوان یک الگو مطرح کرد.
آیا الگویی جامع و کامل برای زندگی ما انسانها وجود دارد که هیچ خدشهای در طول زمان به آن وارد نشود و ما را در برهههای مختلف یاری رساند؟
ما در حیات مادی و در حیات معنوی حتما باید دو موضوع را مدنظر داشته باشیم و از آن بهرهمند شویم. اول داشتن برنامه زندگی و قانون جامع و کامل و هدفمند و دوم داشتن الگوی مناسب، چراکه به واسطه داشتن برنامه در زندگی، انسان هیچگاه مبتلا به تحیر و به تعبیر عامیانه مبتلا به درد چهکنم چهکنم نمیشود. نمیگوید به درهای بسته خوردم یا به بنبست رسیدم، چون برنامه دارد، مبدا، مقصد و هدفش مشخص است و براساس آن عمل میکند. همچنین به برکت الگو، انسان برای ادامه راه و طریق انگیزه پیدا میکند. سخن در این است که آیا هر دستورالعملی میتواند برنامه زندگی ما قرار گیرد، یقینا جواب منفی است، چراکه امکان حیات مجدد و زندگی دوباره برای ما نیست. ما یکبار به دنیا میآییم و یکبار هم از دنیا میرویم، پس باید از قانون و برنامهای بهره ببریم که به هیچوجه خدشه به آن وارد نباشد، جامع و کامل باشد و صددرصد ما را به مطلوب و مقصود برساند. از طرفی هر کسی نمیتواند برای ما الگو باشد، الگویی باید بهعنوان الگوی زندگی باشد که یک لکه ظلمانی در کل حیات او دیده نشود و در تمام ابعاد مطلوب باشد. ما سخن از قانونی میکنیم که فرسوده نمیشود و محدود به زمان و مکان نیست و باز ما سخن از الگویی میکنیم که محدود نمیشود. دیدهاید برخی افراد در یک عرصه الگو هستند اما در عرصه دیگر به خوبی از آنها یاد نمیکنند. قانون در طول زمان فرسوده میشود. الان مطلبی را بهعنوان قانون میگویند، فردا میگویند این قانون خوب نیست. ما چنین چیزی را بهعنوان قانون زندگی قبول نداریم. در اصطلاح منطق میگویند، قانون زندگی باید منطق داشته باشد، هرکسی که براساس آن قانون عمل کرد باید به مطلوب برسد و یک ماده نقض هم نباید داشته باشد، چراکه اگر یک ماده نقض داشته باشد از کلیت ساقط میشود و عنوان قانون به آن اطلاق نمیشود. آیا ما چنین قانونی را موجود داریم؟ بله. به راحتی میتوان اثبات کرد این قانون عبارت است از قرآن و ذیل قرآن روایات معصومین(ع). اینها جامعترین و کاملترین الگو و برنامه برای حیات انسانی هستند. اسوه و الگو باید در هر شرایطی که هست، بدون در نظر گرفتن جنسیت و در تمام جنبهها الگو باشد. بعضیها در سینما میدرخشند اما در زندگی شخصی و فردی خود مبتلا به چالشهای جدی هستند. بعضیها در عرصه ورزش میدرخشند اما همانها در ادبیات گفتاری خود دچار مشکل هستند. ما الگویی را قبول داریم که در تمام جنبههای زندگی رافع مشکلات و موانعی باشد که سر راه ما به وجود میآید. این الگو فقط منحصر در عترت پیامبر عظیمالشان اسلام است. ایشان فرمودند که صراط مستقیم منم و بعد از من علی و بعد از علی اولاد من که اولاد علی هم هستند.
موضوع صحبت ما راجع به حضرت زهرا(س) است، آیا با توجه به فاصله زمانی که بین ما و حضرت ایجاد شده و با توجه به پیشرفت علم و تکنولوژی، میتوان ایشان را بهعنوان یک اسوه و الگو در جامعه مطرح کرد؟
من پاسخ این سوال را با چند مثال عرض میکنم و قضاوت را به مخاطب واگذار میکنم که آیا ایشان بهعنوان اسوه و الگو میتوانند برای ما مطرح باشند یا نه. مورد اول درباره یکی از معضلات جدی جامعه الان ما یعنی ارتباط نسلها با هم است. شما اگر به مدارس بروید به راحتی این را از زبان مشاوران میشنوید؛ پدر و مادرها میگویند بچهها ما را درک نمیکنند و بچهها میگویند پدر و مادرها ما را درک نمیکنند. فقط کافی است مراجعه کنید به سیره حضرت زهرای مرضیه و پیغمبر خدا. ارتباطی که پدر با دختر دارد و بالعکس، ارتباطی صمیمی و عاشقانه است. من از ادب حضرت زهرا(س) میگویم. زمانی که آیه نازل میشود ای پیغمبر عربها نباید تو را به اسم کوچک صدا کنند بلکه باید بگویند رسولالله، و این آیه به گوش زهرای مرضیه میرسد؛ به محض اینکه به محضر پدر میرسد، بلند میشود و اظهار ادب میکند و این جمله را بیان میکند السلام علیک یا رسولالله. پیامبر اسلام میگوید این آیه برای شما نیست تو به من بگو پدر، به من بگو بابا. آن بابایی که تو به من میگویی برای من بهتر است. از آن طرف احترامی که پدر برای دختر قائل است. در منطق دینی ما هیچ پدری حق ندارد اولادش را مجبور به ازدواج با کسی کند که دوست ندارد. زمانی که امیرمومنان به خواستگاری زهرای مرضیه میآید، پیامبر اسلام که عقل کل است، نمیگوید دخترم تو باید با علی ازدواج کنی، چون من عقل کل این عالم هستم و باید از حرف من تبعیت کنی، پیش دخترش میآید و از او مشورت میگیرد و میگوید دخترم علی به خواستگاری تو آمده، پاسخ تو چیست؟ وقتی این ادب را کوچکتر از بزرگتر ببیند، یقینا در مقابل بزرگتر و این منطق ادب میکند. زهرای مرضیه فرمودند من راضیام به آنچه خدا راضی است و رسولخدا به این امر رضاست. این ادب حاکم بین پدر و دختر است. ما فقط کافی است مواردی را از این امر بدانیم و ببینیم که اینها رافع مشکلات الان و دنیای کنونی ما هست یا نه. بزرگترها به کوچکترها احترام بگذارند، کوچکترها به بزرگترها احترام بگذارند و این احترام را در سیرهای میبینید که برای ما بهعنوان یک الگو مطرح است. مورد دوم اینکه یکی از مشکلات امروزی، مشکلات همسر با همسر است. ارتباطات صمیمی نیست. بعضی مواقع میشنویم متاسفانه آمار آن هم رو به افزایش است که طلاق عاطفی بین همسران وجود دارد. شما به زندگی حضرت زهرا(س) با امیرالمومنین(ع) مراجعه کنید. میبینید که پر از صفا و صمیمیت و عشق است. مورد سوم که یکی از موارد جدی جامعه امروز است، حضور خانمها در اجتماع و بحث تربیت فرزندان است. خانمها باید بدانند که نقش تربیتی پدر برای تربیت فرزند موثر است اما نه به اندازه مادر. اگر قرار است منطق را بر خانه حاکم کنیم، کسی که نقش مهم و موثر دارد، مادر است. مهر و محبت و عشق و عاطفهای که خداوند در وجود یک زن قرار داده باید هزینه شود برای تربیت نسل آینده، نه درجهت ارتباط با غیرانسان مثل سگ یا سایر حیوانها. البته حیوان هم جایگاه خود را دارد و از جهت عاطفه انسان ممکن است به آنها محبت کند اما اصل این عاطفه باید برای تربیت نسل آینده انسان هزینه شود. مورد چهارم درباره شخصیت اجتماعی حضرت زهرا(س) است. ایشان در جامعه حضور پیدا کرده، دفاع کرده، کار سیاسی و اجتماعی انجام داده اما ویژگیهای زنانگی خود را از دست نداده است. مورد پنجم درباره ارتباط معنوی حضرت زهرا(س) با ذات اقدسالهی است. ایشان در خوشی خدا را از یاد نبردند. در شب عروسی پیراهن را به سائل اعطا کردند. از طرفی شب عروسی تا صبح همراه امیرالمومنین(ع) با خدا مناجات کردند. ما اگر نقشهایی را که حضرت زهرا(س) ایفا کردند، بررسی کنیم متوجه میشویم برای زندگی امروز ما میتوانند بهعنوان اسوه و الگو مطرح باشند.
آیا حضرت فاطمهزهرا(س) مثل بقیه افراد خسته، غمگین و ناامید میشدند؟ در چنین مواردی چه کار میکردند؟
خستگی و غم و غصه چرا، اما ناامیدی نه. چراکه ناامیدی معلول ضعف توکل است. اما ایشان خسته میشدند. ایشان به حضور رسول خدا(ص) رسیدند و گفتند کار خانه برای من کمی مشقت دارد. پیامبر اسلام برای ایشان کمک نگرفتند بلکه تسبیحات را یاد ایشان دادند. فرمودند دخترم اگر قرار باشد بر مشکلات زندگی فائق شوی، این در گرو ارتباط با خداست که علت و علل برای تمام کارها و اشیاست. حضرت زهرا(س) در خوشی خدا را از یاد نبرد، در غم هم همینطور، با خدا مشغول راز و نیاز بود. با پیامبر(ص) هم در زمان حیات ایشان درددل میکرد و راهکارهای مناسب و منطقی و معقول از ایشان دریافت میکرد. بنابراین ما باید خلوتمان را بیشتر کنیم تا غم و غصهها به واسطه ارتباط با خدا رفع شود.
نکات آموزنده درمورد نحوه همسرداری و فرزندداری ایشان بگویید.
از جهت همسرداری ایشان مطیع امیرالمومنین(ع) بودند، آن هم بیچون و چرا. دو نفری که بسیار به حضرت زهرا(س) و امام علی(ع) ظلم کردند درخواست ملاقات با حضرت زهرا(س) را داشتند اما ایشان قبول نکردند. آنها رفتند دست به دامن امیرالمومنین(ع) شدند. وقتی امیرالمومنین واسطه شد، حضرت زهرا(س) فرمودند علیجان چون تو واسطه شدی من مطیع تو هستم، هرچه که تو بگویی. ایشان در زندگی مشترک خود یکبار درخواستی از حضرت علی(ع) نکردند و باری به دوش ایشان نگذاشتند، گذشته از آن که با هم عاشقانه زندگی میکردند. حضرت زهرا(س) و امام علی(ع) عاشقانه به هم محبت میکردند. مکرر در تاریخ آمده است که زهرایمرضیه نزد رسول خدا فرق امیرالمومنین را میبوسیدند و امیرالمومنین هم دست ایشان را میبوسیدند. برای تربیت بچهها، آنها باید از پدر و مادر چیزی ببینند. حضرت زهرا امام حسنمجتبی(ع) را به مسجد میفرستاد. میفرمود برو ببین جدت رسولالله چه میگوید اگر آیهای نازل شده، اگر خطبهای ایراد کردند عین آن را برای من بیان کن و این اتفاق میافتاد. بچهها میدیدند مادر مشغول دعا میشود و اول برای همسایهها دعا میکند و وقتی بچهها میپرسند خودمان پس چه، میفرمودند الجار ثم دار، اول همسایه بعدا خانه. این به اصطلاح ایثار و فداکاری در دل بچهها با این مطلب کاشته شده است. زمانی که روزه میگیرند و سائلی میآید غذای خودشان را به سائل میدهند. این ازخودگذشتگی باعث میشود کریم اهلبیت در این خانه رشد کند. وقتی میبینند مادر نسبت به نماز بهویژه واجبات توجه دارد، زینب کبری(س) تربیت میشود که حتی در شام غریبان هم نافله شبش ترک نمیشود. کتابهایی در این زمینه در سالهای اخیر نوشته شده است. یکی از این کتابها که من آن را توصیه میکنم، سبک زندگی فاطمی است که توسط محمدرضا جباری نوشته شده است و به تمام جنبههای زندگی حضرت فاطمه(س) که برای زندگی امروز مناسب است، اشاره شده و چیزی از قلم نیفتاده است.
منبع:فرهیختگان