گیلان آنلاین: به نظر میرسد در تحلیل چرایی پیروزی روحانی در رقابتهای انتخاباتی ریاست جمهوری دوازدهم میتوان هفت عامل را مورد بررسی قرار داد
گیلان آنلاین: به نظر میرسد در تحلیل چرایی پیروزی روحانی در رقابتهای انتخاباتی ریاست جمهوری دوازدهم میتوان هفت عامل را مورد بررسی قرار داد:
۱. قمار قالیباف:
شاید بتوان انصراف قالیباف را مهمترین عامل پیروزی روحانی دانست. او سر بودن یا نبودنش قمار کرد و باخت. ریسک بزرگی بود؛ انتخاب بین نبودن و دل بستن بر موج آفرینی وحدت، و بودن چشم داشتن بر رقابتهای دور دوم انتخابات. او اولی را انتخاب کرد، اما آن موج آفرینی مدنظر اتفاق نیفتاد و نتیجه اینکه چیزی حدود ۵ میلیون رأی به سبد رأی روحانی اضافه کرد.
۲. به سیم آخر زدن روحانی:
روحانی هم برای جذب خیلیها، نیاز به موج آفرینی داشت. چه برای آنهایی که دور پیش، از روی هویت سیاسی خود به وی رأی داده بودند و در چهار سال گذشته، چیزی دستشان را نگرفته بود. چه انسانهای مرددی که تنها کافی بود بخاطر ترس از آیندهای بدون روحانی و سیاه، جذب او شوند. لذا با وعده #رفع_حصر و حمله به #سپاه و #صداوسیما و ... یک جو سیاسی رادیکال ایجاد کرد و ۲۹ اردیبهشت، از جو زدگی خیلیها، بهره برد.
۳. رقیب هراسی:
شاید بشود رقیب هراسی را نیز بخشی از همان پازل ایجاد جو رادیکال توسط روحانی دانست. اما چنان این قطعه از آن پازل بزرگ است که ارزشش را دارد بطور جداگانه عنوان شود. علی ایحال، کارکرد این عامل نیز چیزی نبود جز دامن زدن به یک دو قطبی کاذب و رادیکال کردن فضا برای صرفا رأی آوردن.
۴. مهندسی توزیع تعرفه:
نمیخواهم بگویم این عامل، نقش تعیین کنندهای در شکلدهی به نتیجه انتخابات داشت، اما همه آنهایی که درگیر اجرای انتخابات بودند به وضوح درک کردند که دولت با اختصاص تعرفه رأی به مناطقی که گرایش بیشتری به روحانی داشت، عملا از حدود پانصد هزار تا یک میلیون رأی را از صندوق رقیب حذف کرد.
۵. بالا بودن رأی منفی رئیسی:
از همان روزی که اسم رئیسی به عنوان نامزد انتخابات ریاست جمهوری مطرح شد، خیلی از کارشناسان مسائل سیاسی گفتند که به دلایل مختلف، ایشان رأی منفی بالایی دارد. البته نباید از تخریبهای روحانی و سواستفاده از رأی منفی رئیسی نیز غافل باشیم. ولی، دیر آمدن ایشان به عرصه انتخابات هم نکته مهمیست که باید در شکست ایشان به آن توجه کرد. حداقل اینکه در این زمان کم، نمیشد برای ترمیم آن همه رأی منفی کاری کرد.
۶. غفلت از روستا:
روحانی خوب میدانست که رقیب، در روستاها رأی بالایی دارد. لذا با تطمیع دهیاران و کشاندن دامنه جو رادیکال به این مناطق، و صد البته، مهندسی توزیع تعرفه که در بالا اشاره شد، برگ برنده رئیسی را سوزاند. ستاد رئیسی هم که پیشاپیش، روستا را متعلق به خود میدانست، خیلی دیر متوجه این اتفاق شد و با وجود یکسری اقدامات، نتوانست برگ برنده سوزانده شده خود را احیا کند.
۷. ... و ما کجا، مردم کجا:
نمیخواهم بگویم جامعه حزبالله توانایی ارتباط برقرار کردن با قشرخاکستری را ندارد. همینکه بخش قابل توجهی از حدود ۱۷ میلیون رأی رئیسی و میرسلیم ، متشکل از آراء معیشتیست، و همینکه حدود ۵ میلیون رأی قالیباف که بخاطر یک قمار به سبد رأی روحانی اضافه شد هم قرابت بیشتری با دغدغههای معیشتی مطرح شده توسط جامعه حزبالله دارد، نشان از یک ارتباط نسبی دارد. اما وقتی روحانی میتواند با دست گذاشتن روی چند مولفه سیاسی و فرهنگی، چنان فضا را رادیکال کند که بخشی از مردم، عملا ترس روی کار آمدن رئیسی داشته باشند، این یعنی ما هنوز در ایجاد ارتباط موثر با بطن جامعه، جامع عمل نمیکنیم و چوبش را در این ایام میخوریم.